لیلی پوربابا فعال زن آذربایجانی ؛یک روایت تکان دهنده از۱۰۰روز در زندان تبریز
لیلی پوربابا، فعال زن آذربایجانی در کشاکش اعتراضات سراسری که در دنیا با نام «انقلاب فمینیستی» یا «انقلاب ژینا» شناختهمیشود، در صفحه اینستاگرام خود از مشکلات زنان درآذربایجان و ایران مینوشت. برای همین هم روز نهم آبان، پلیس اینترنت ایرانموسوم به «فتا» با او تماس گرفت که خودش را معرفی کند ولی چون حاضر نشد به احضاریه شفاهی و تلفنی تن بدهد. فردایش،ماموران به خانهشان حمله کردند. ماموران که بعد از تفتیش خانه، ضبط وسایل الکترونیکی او و پدر و مادرش، قصد گروگان گرفتن پدرشرا داشتند، نهایتا با پادرمیانی یک همسایه «حزباللهی» و قول مساعد خانواده برای اینکه لیلی فردا صبح خود را به پلیس فتا تسلیممیکند، از بردن پدرش صرفنظر کردند. یازدهم آبان، لیلی پوربابا بعد از مراجعه به مرکز پلیس فتای تبریز، بازداشت و بعد از حدود 8 ساعت بازجویی پیوسته، به زندان مرکزی تبریز منتقل شد. در همان هشت ساعت بازجویی اولیه در پلیس فتا، ماموران با فریفتن او بهاینکه اگر علیه خود اعتراف کند، چون جرمش جزیی است او را به زندان نخواهند فرستاد، از او در مقابل دوربین خود اعتراف اجباریگرفتند. روی کاغذ نوشته بودند و او را مجبور کرده بودند که جلوی دوربین سناریوی آنها را بگوید و اعتراف کند که شبکه تلویزیونی«ایران اینترنشنال» فریبش داده و «خیلی پشیمان است و از رهبر عذر میخواهد.» لیلی همه اینها را گفت ولی رهایش نکردند وبرعکس مستقیما او را نزد قاضی کشیک بردند. قاضی کشیک هم به او گفته بود که «من برای امنیت تو، چون اگر بیرون بروی بلاییسرت میآورند، حکم بازداشت موقت برایت صادر می کنم.» و این شروع حبس 100 روزه این زن آذربایجانی بود
به گزارش جمعیت حقوق بشر آذربایجان،ارک به نقل از ایران وایر؛«لیلی پوربابا»، فعال زنان آذربایجانی ۳۱ ساله و اهل تبریز است. اودر توییتر با نام کاربری «افسون» مینوشت و در اینستاگرام تصویر و مشخصات یک مامور سرکوبگر در محله «شهناز» تبریز رامنتشر کرده بود. بههمین خاطر، پلیس «فتای» تبریز او را احضار و سپس بازداشت کرد. در مدت بیش از ۳ ماهی که در زندان مرکزیتبریز بود، بارها از سوی برخی از ماموران این زندان، تهدید و مورد آزار قرار گرفت.
لیلی در دو دادگاه انقلاب و کیفری، مورد محاکمه به سبک جمهوری اسلامی قرار گرفت و به ۲۳ ماه حبس تعزیری، ۵ سال حبس تعلیقی و۴۴ ضربه شلاق محکوم شد. شامگاه ۲۰ بهمن وقتی او هم مثل صدها بازداشتی اعتراضات با فرمان «عفو» رهبر جمهوری اسلامی درحال آزادی از زندان بود، ماموران او را ساعتها معطل کردند و در بلاتکلیفی، تهدید و اضطراب برای اجرای حکم ۴۴ ضربه شلاق نگهداشتند.
این روایت بازداشت، اذیت و آزار در طول بازداشت و حتی در حین آزادی زن جوانی است که در صفحه اینستاگرام خود از برابری برایزنان مینوشت. «ایرانوایر» برای نوشتن این روایت، با یک منبع آگاه نزدیک به خانواده لیلی پوربابا گفتگو کرده ولی به دلایل امنیتی ناماو نزد ما محفوظ میماند.
بدترین شکنجه، وعدههای دروغین آزادی بود
ماموران از همان ساعت اول به لیلی پوربابا و احتمالا بسیاری دیگر از بازداشتیهای اعتراضات برای اینکه «دردسر» ایجاد نکنند،وعده آزادی میدادند. لیلی را در بدو ورود به قرنطینه بند زنان زندان تبریز فرستادند و به او گفتند که فردا آزاد میشود.
این وعدههای دروغین آزادی، در تمام مدت بازداشت ادامه داشت، فرد مطلعی که درباره لیلی پوربابا با ایرانوایر گفتگو کرده، میگوید کهماموران زندان، از جمله رئیس بند زنان زندان تبریز، به نام «اورنگی» به دروغ درخواست مرخصی لیلی و سایر زنان بازداشت شده رامیگرفته و «گموگور» میکردهاند.
اگرچه در میان ماموران زندان، برخی واقعا برای زنان جوان بازداشت شده که مجبور بودند روی پتو و کف زمین، روی موکتهایی که بوی«گند» میدادند بخوابند، دلسوزی میکردند، بسیاری فقط کارشان آزار بازداشتیها بوده است.
منبع مطلع ایرانوایر در همینباره میگوید: «بعضی از زندانبانها واقعا نمیخواستند سر به تن زندانیان باشد. یکی از بازداشتیهابوده که صرع داشته ولی ماموران زندان هیچ کاری نمیکردند. یک بار این فرد در هواخوری به زمین میافتد و سرش به آسفالت میخورد،ولی حتی به او دسترسی به داروهایش هم نمیدادند. این زنان گاهی دو ساعت برای چند دقیقه هواخوری التماس میکردند، ولیزندانبانها اجازه نمیدادند به هواخوری بروند.»
هشتم بهمنماه، «کانون حقوقبشر ایران»، گزارشی را منتشر کرد و در آن با افشای نام ۴۶۹ زندانبان زندانهای البرز، از نقشزندانبانها از شکنجه غیرعلنی و مداوم زندانیان بر سر نیازهای روزمرهشان، پرده برداشت.
تاکنون زندانیانی بسیاری از اهمال پزشکی سیستماتیک ماموران زندان، کارشکنی در دسترسی به هواخوری، حمام، دستشویی، نظافتسالنها و دستشوییهای زندانها، ممانعت از در اختیار گذاشتن نواربهداشتی، شامپو و صابون و حتی وعدههای دروغین آزادی یااخاذی و اجبار بابت دادن تماس تلفنی، به عنوان رویههای متداول و روزمره شکنجه خود توسط زندانبانها صحبت کردهاند.
ازدحام جمعیت و کثیفی زندان، مصداق بارز شکنجه بود
منبع مطلع ایرانوایر میگوید که تنها چیزی که در بند زنان زندان تبریز وجود نداشته، بهداشت بوده است: «قرنطینه اتاق کوچکی بود ویازده تخت داشت. تعداد بازداشتیها که زیاد شده بود، در نمازخانه بند پتو انداخته بودند و لیلی و بقیه را منتقل کرده بودند آنجا. اما، باادامه اعتراضات در تبریز، جمعیت مدام زیاد میشد به حدی که دیگر در نمازخانه هم جا نمیشدند. برای همین دیگر به دو بخشتقسیمشان کردند و برخی را به همان قرنطینه کوچک فرستادند و بعضی دیگر را در نمازخانه اسکان دادند.»
او ادامه میدهد: «وضعیت بهداشتی نمازخانه واقعا بد بوده. پتوهای نمازخانه و موکت آن به قدری کثیف بود و بو میدادند که بعضیحاضر بودند شب نخوابند اما سرشان را روی آن هم نگذارند.»
ایرانوایر پیشتر نیز درباره وضعیت وخیم بهداشت در زندان اوین تهران در گفتگو با چند زندانی زن که آن زمان به تازگی از بازداشتآزاد شده بودند، نوشت: «زندان اوین به شدت دچار ازدحام جمعیت است. افراد جای مناسبی برای استراحت ندارند؛ غذای کافی بهآنها داده نمیشود و همیشه گرسنه هستند؛ میزان هواخوری آنها به دو ده دقیقه و دفعات حمامشان به دو بار در هفته کاهش یافتهاست.» همچنین در یک فایل صوتی که به دست ایرانوایر رسیده بود، گفته شده بود که «بیش از نیمی از زنانی که در بند ۲۰۹ محبوسهستند، دچار عفونتهای قارچی واژینال و عفونت ادراری شدهاند.»
وضعیت در بند زنان زندان تبریز حتی از اوین هم بدتر بوده است. ما در گزارشی پیشتر درباره وضعیت بهداشت زندان تبریز نوشتیم: «یک نمازخانه که همانند یک سالن است، با کف موکت شده که تخت ندارد. به هر زندانی در صورت وجود پتو یکی از پتوهایی که تمیزنیست و بوی بد تندی دارد میدهند. پتو به همه نمیرسد. حتی به زنان اجازه نمیدادند بهصورت مشترک از یک پتو استفاده کنند، همهکف زمین میخوابیدند. موکت کف نمازخانه هم بسیار کثیف بود، معلوم نیست آخرین بار چه زمانی موکتها و پتوها را شسته بودند. موکت پر از خوردههای نان یا بیسکویتی بود که به بازداشتیهای قبلی داده بودند.»
اما منبع مطلعی که با ایرانوایر گفتگو کرده از روشهای دیگر شکنجه روانی و فشار بر لیلی پوربابا و سایر زنان بازداشتشده نیز خبرداده است. او میگوید:
«تلفن که میدادند که یک نفر بالای سرشان میایستاده که اگر حرفی بخواهند بزنند سریع تلفن را قطع کنند و تهدید میکرده که دیگر بهتو تلفن نمیدهیم. لیلی حدود یک ماه اجازه ملاقات با خانواده نداشت و فقط تلفنی میتوانست صحبت کند. در بازداشتگاه دخترها راکتک نمیزدند، اما صدای کتک و فریاد بازداشتیهای پسر میآمد که نشان میداد آنها را دارند شکنجه میکنند. لیلی آن قدر آزار دیدهکه حتی الان هم که به زندان فکر می کند، دچار وحشت میشود.»
یکی دیگر از روشهای متداول شکنجه روانی و آزار زندانیان زن در ماههای گذشته کیفیت بد غذا، سرو کردن مقدار ناچیزی غذا بهنحویکه بازداشتی همیشه گرسنه باشد و تلاش برای منزوی کردن بازداشتیها از طریق بدبین کردن آنها به همدیگر بوده است.
فرد مطلعی که با ایرانوایر گفتگو کرده، میگوید که هر سه نوع این شکنجهها بر لیلی پوربابا و سایر زنانی که همزمان با او در قرنطینهزندان تبریز و نمازخانه آن در حبس بودند، پیاده شده است: «کیفیت غذا بسیار بد بوده و اصلا قابل خوردن نبوده است. مقدارش همآنقدر کم بوده که اگر نمیدادند بهتر بود. خلاصه ماندن در آن فضا، هر روز مصیبتی بزرگ و خودش مصداق شکنجه بوده است.»
او ادامه میدهد: «فضایی را در قرنطینه ایجاد کرده بودند که همه نسبت به هم شک داشتهاند. جوری که دل بازداشتیها میخواستهآنها را بفرستند انفرادی که کسی نباشد و از این فکر و خیال راحت شوند که چه کسی از هماتاقیهایشان ممکن است آنها را بفروشد. در واقع، از هر راهی سعی میکردند که همه همدیگر را لو بدهند و بین بازداشتی ها دعوا میانداختند. از دانشگاه چند دانشجو را گرفتهبودند و به آنها گفته بودند که هر کدام آن یکی را لو داده است. این طور تفرقه افکنی میکردند و شرایط زندان را برای بازداشتیهاغیرقابل تحملتر میکردند.»
فرمان «عفو»، آزادی با تعهد و تهدید به شلاق به وقت آزادی
در اواسط بهمنماه، قوه قضائیه جمهوری اسلامی از «علی خامنهای» خواست که بازداشتیهای اعتراضات را «عفو» کند.
خامنهای این درخواست را پذیرفت و بنا شد که کسانی که به قول دستگاه قضائی ایران «جرم بزرگی» مرتکب نشدهاند، با فرمان عفورهبری به شرط اینکه توبه کنند و تعهد بدهند که دیگر در مخالفت با نظام کاری نخواهند کرد، آزاد شوند.
لیلی پوربابا هم شامل این عفو شد. او قرار بود روز بیستم بهمن بعد از امضای تعهدنامه آزاد شود، اما با وجود اینکه همه زندانیانقرنطینه را رها کرده بودند، ماموران او را نگه داشتند تا بیشتر شکنجه روانی کنند.
بنا بر اسنادی که به دست ایرانوایر رسیده، لیلی پوربابا بابت اتهام «اخلال در نظم» از سوی دادگاه کیفری تبریز به ۴۴ ضربه شلاقشد با ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شده بود. همزمان دادگاه انقلاب تبریز نیز او را به تحمل ۱۵ ماه حبس بابت اتهام «توهین به رهبری» و بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۸ ماه حبس محکوم کرده بود.
او از اتهام «تشویق به جرم و جنایت علیه امنیت داخلی و خارجی» تبرئه شد. ماموران زندان در همان زمان آزادیاش، به دلیل آن ۴۴ضربه شلاقی که از سوی دادگاه کیفری صادر شده بود، او را تا نیمهشب در زندان نگه داشتند و با رایزنی با قاضی ناظر زندان تصمیمگرفتند که شلاق را در همان بند زنان زندان توسط رئیس بند اجرا کنند.
در حالیکه مطابق فرمان «عفو» رهبر، بازداشتیهای اعتراضات که با بخشیده شدن آنها موافقت شده بوده، از همه اتهامات تبرئهشدند. با اینوجود، مسئولان زندان حتی دنبال شلاق هم گشتهاند ولی بعدا متوجه شدهاند که شلاقی در زندان نیست که با ان لیلی راشلاق بزنند.
در نهایت نیز بعد از چند ساعت نگه داشتن این زن جوان در اضطراب شلاق خوردن، اجرای احکام دادگاه کیفری تبریز در تماسی تلفنیبه ماموران زندان میگوید که نیاز به اجرای حکم شلاق نیست و او میتواند آزاد شود.
حالا، لیلی پوربابا، این مهندس جوان کامپیوتر و فعال در زمینه طراح وبسایت، بعد از آزادی از زندان، شغل خود را از دست داده و باترومای آزارهایی که در زندان به طور نامحسوس دیده، روزگار سپری میکند.