فریبا تقیزاده، از اهالی خوی است، او از همان روزهای اول حادثه، به همشهریان زلزلهزدهاش کمک کرده: «خانه ما آپارتمانی است. لرزید اما تخریب نشد. اما خانههای اطراف اغلب لرزید و خسارت زیادی وارد کرد.» فریبا پس از حادثه، گروهی از اقوام و دوستانش تشکیل داد و به کمک زلزلهزدهها رفت. اهالی خوی از شهریورماه همان سال زلزله، درگیر زمینلرزه و پسلرزههایش بودند. زندگی آنها بیش از ۷ ماه است که میلرزد، دیوار خیلی از خانهها ریخته یا بخشی از سقف فروریخته؛ شرایطی که به گفته او، مردم را از نظر روانی دچار مشکلات زیادی کرده است: «در ۷ ماه گذشته زمین خوی، در اعماق مختلفی لرزیده و هر بار فشار روانی و مالی زیادی به افراد وارد میکند. ۸بهمنماه هم سهبار پشتسرهم زمین لرزید و درنهایت آن خسارتها را بهبار آورد. مردم زلزلهزده در خیابان، زیر برف و باران شرایط سختی را تحمل کردند. هنوز هم عده زیادی از آنها در کوچهها در چادر زندگی میکنند. بعضی روزها آنقدر بارندگی شدید بود که نمیتوانستیم از داخل ماشین بیرون برویم و به زلزلهزدهها کمک کنیم.» به گفته او، اغلب خانوادههای زلزلهزده در مناطق محرومی مانند تختهپل و جمشیدآباد، در چادر زندگی میکنند: «کانون زلزله، فیرورق، روستاهای زاویه، حسن خان، تپهباشی، کویصفا، جمشیدآباد و ینگجه بود. اینها بیش از سایر مناطق خرابی داشتند. در حال حاضر تمام منطقه جمشیدآباد و روستای خانقاه در چادر زندگی میکنند. جمشیدآباد در حومه خوی است.» به گفته فریبا، بسیاری از زلزلهزدهها شرایط مالی مناسبی ندارند. یکی از آنها زن قالیبافی بود که برای خرید نخ قالی، وام گرفته بود و وقت پرداخت آن هم گذشت و چکهایش را نتوانست نقد کند؛ دار قالی و نخها همه زیر آوار ماند. خانواده دیگری، دو فرزند معلول دارند با پدری که کارگر است و از پس هزینههای فرزندانش بر نمیآید. از این موارد بسیار زیاد است. در برخی مناطق شغل بسیاری از افراد، باربری با چرخهای دستی است. آنها چرخهایشان را کنار چادرهایشان میبندند. در این شرایط اما به گفته او، خیران، تامین خانه برای خانوادههای دارای معلول را در اولویت کمک قرار دادهاند.
محمد هم یکی دیگر از اهالی خوی است و از نزدیک از شرایط زندگی زلزلهزدهها باخبر است و میگوید که حمایتهای مالی دولت از این افراد بسیار ضعیف است: «میخواهند به آنها ۳۰ میلیون کمک بلاعوض دهند، اما این پول یکباره به آنها تعلق نمیگیرد و از همه اینها گذشته نزدیک به ۵ میلیون تومان از این پول باید برای مالیات و هزینه شهرداری و مهندسی و… کم شود. هفته پیش برای یک خانه، دو شاخه تیرآهن خریدیم شد ۱۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان. با این پول نمیشود خانهای را بازسازی کرد.» هرچند به گفته او، کارخانه سیمان خوی، برای زلزلهزدهها سیمان و تیرآهن و گچ برای خانههای تخریبی که هزینه زیادی برای ساختوساز آنها نیاز است، در نظر گرفته. سوختن سهعضو یکخانواده زلزلهزده در چادر، خبری بود که مثل بمب در خوی ترکید، همه تحت تاثیر این خبر بودند و فریبا و محمد هم درباره آن اطلاعاتی دارند. آنها میگویند؛ بسیاری از خانوادهها بهدلیل ترسشان، در چادر زندگی میکنند درحالیکه خانههایشان آنقدر هم آسیبدیده نیست. بنابراین لازم است که کمی روی موضوع آرامش و سلامتروان زلزلهدهها کار شود. برخی از کودکان ۳-۲ساله، از ترسشان وارد خانههایشان نمیشوند. اسم خانه که میآید، جیغ میکشند.
یکی از کارمندان بهزیستی خوی که نخواست نامش در گزارش بیاید هم میگوید که بسیاری از کودکان معلول، در بهزیستی پرونده ندارند: «روز حادثه اما همان افراد تحت پوشش بهزیستی، در حیاط تجمع کرده بودند، جای سوزن انداختن نبود. آنها درخواست کمک میکردند. شاید بتوان گفت که دوسوم معلولان در بهزیستی پرونده ندارند. البته کمک چندانی هم به آنها نمیشود. شدیدترین معلولیت شامل یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان تا یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان مستمری میشود. درحالیکه تنها هزینه پوشک آنها ماهانه یک میلیون تومان است.»