جمعه , ۱۶ آذر ۱۴۰۳

رنجنامه خانواده حمید و فرزانه قره‌ حسنلو؛  به کدامین گناه نکرده باید مجازات شوند؟

نزدیکان حمید و فرزانه قره‌رحسنلو، از بازداشت‌رشدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، با انتشار نامه ای، به احکام صادره علیه این شهروندان واکنش نشان دادند.

متن کامل این نامه، عینا در ادامه می‌آید:

«آنچه را که می‌خوانید از اعماق وجودمان نوشته‌ایم، از کابوس‌های شبانه، رنج‌ها و دلشوره‌های مداوم و بی‌پایان که کمر این خانواده را شکسته‌ است.

آداب و ترتیبی نجسته‌ایم، حرف درون سرگشته‌مان را می‌شنوید. تک‌تک‌مان هزاران بار فکر کردیم به کجا باید پناه ببریم. چند سال قبل زندانیانی نوشته بودند «مگر چندبار به دنیا آمده‌ایم که اینقدر باید در زندان بمیریم». حمید گفته زمانی که سرش را در شب اول بازجویی بر زمین می‌کوبیدند این جمله را مدام به خاطر می آورده است. با همان ضرباتی به زجاجیه چشمش بخشی از بینایی خود را برای همیشه از دست داد.

همه چیز از آن شب شوم سیزدهم آبان ۱۴۰۱ شروع شد. حمله شبانه ده نفر مسلح به خانه‌شان در حوالی میدان مادر کرج. آنیتا نوجوان خانواده در خواب و بیداری مات و مبهوت نظاره‌گر است. یک گروهان نظامی در را شکسته‌اند. پدر و مادرش را با ضرب و شتم می‌زنند و می‌برند. او از خود می‌پرسد پدر و مادرم چه گناهی مرتکب شده‌اند؟ این سوال کماکان به قوت خود باقیست. جرم حمید و فرزانه قره حسنلو چیست؟ آنها به کدامین گناه در بندند؟

فرزانه یک بار از زندان خواست تا صدای نوید افکاری را برایش در پشت تلفن بگذاریم همبندی‌هایش گفته‌اند امیدی نداشته باشد که چون بی‌گناه است آزاد می‌شود. دروغ مصلحت آمیزی گفتیم که صدا را پیدا نکردیم از ترس اینکه بازهم ممنوع الملاقات شود. از آن پس هر کداممان روزانه چندین بار آنرا می‌شنویم. «درود به مردم شریف ایران. نه دادگاهی صدای ما رو شنید و نه قاضی و مسئول و دادخواهی وجود داشت. شنیده بودم سر بیگناه پای دار می‌ره اما بالای دار نمی‌ره، ولی دروغه!» نوید راست گفته بود. بی‌گناه در جمهوری اسلامی پای دار می‌رود.

حمید هم حالا بی‌گناه باید پانزده سال به تبعید در یزد برود، آن هم با یادگاری‌های زجرآور و مشمئز کننده از دوران بازپرسی و اعتراف گیری اجباری؛ دنده‌های شکسته، چشم کم بینا شده.

آنیتا هنوز در کابوس‌های شبانه‌اش آن صحنه را می‌بیند و در خواب جیغ می‌زند و گریه می‌کند. ضجه های مادرش را بارها باز هم شنیده است. در حالی که فرزانه را بر روی زمین می‌کشیدند او اشکهای دخترش را دیده و گفته مامان چیزی نیست زود برمی‌گردم. آنیتا باور دارد آن‌ها زود بر می‌گردند و کابوس‌های شبانه‌اش تمام می‌شود. حالا ما چگونه به او بگوییم که مادرش تا پنج سال بعد هم به خانه نخواهد آمد، پدر هم تا پانزده سال بعد. پدری که سایه چوبه دار را تا همین چند روز قبل بر سر داشت. جرم آن‌ها چیزی جز شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی نبود، نیست. از بد حادثه در مسیر بازگشت با صحنه ضرب و جرح یک بسیجی به نام «روح‌ اله عجمیان» مواجه می‌شوند که بعدتر فوت می‌کند.

حتی فیلم های ناقص و بریده بریده سیستم امنیتی جمهوری اسلامی هم تایید می‌کند که زوج قره حسنلو در آن صحنه اقدامی نکرده‌اند. حالا با این اتهام که چرا دکتر انسان دوست جان آن بسیجی را در بلوا نجات نداده است، او باید پانزده سال به یزد تبعید شود. ما هنوز مانند همان شب اول در فکریم که به کجا باید پناه ببریم؟ به کدامین گناه نکرده باید مجازات شویم؟ چه کسی می‌داند؟”

گفتنی است، این شهروندان در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، در ارتباط با پرونده جان باختن یک نیروی بسیج به نام روح اله عجمیان در کرج بازداشت شدند. رئیس کل دادگستری استان البرز چندی پیش از صدور حکم پانزده سال حبس برای حمید قره‌ حسنلو و پنج سال حبس برای فرزانه قره حسنلو در خصوص این پونده خبر داد.

در دی ماه سال گذشته، دیوان عالی کشور همزمان با تایید حکم اعدام دو تن از متهمین این پرونده به نام های محمد مهدی کرمی و سید محمد حسینی، حکم ۱۴ متهم دیگر این پرونده که پیشتر به احکام اعدام، حبس و یا نفی بلد محکوم شده بودند را نقض کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *