جمعه , ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
برخورد زشت و زننده یکی از مسؤولین شهرداری تبریز با یک معلول دستفروش

وضعیت تأسف‌بار معلولین درآذربایجان شرقی

انتشار ویدئوی کوتاه بی احترامی و لگد زدن مامور شهرداری تبریز به یک معلول در ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ و برچیدن بساط دستفروشی آن معلول و راندن او از خیابان ، وجدان بسیاری از اهالی تبریز را آزرده نمود ودر عین حال مشکلات حاد معلولین استان را آشکار ساخت.در آذربایجان شرقی ۲۱۰ هزار معلول شناسائی شده که اداره بهزیستی استان تنها ۱۷۰ هزارنفر آنان را بعنوان معلول قبول دارد و برای افرادی که کمتر از شانزده سال دارند پرونده تشکیل نمی دهد.

از این ۱۷۰ هزار معلولین ثبت نام شده استان ۶۳ در صد مرد و۳۷ در صد زن هستند و از میان آنان فقط ۳۰ هزار نفر تحت پوشش بهزیستی قرار دارند وهر کدام ۳۵۰ هزار تومان مستمری دریافت می کنند. احتیاجات بقیه معلولین را باید خانواده ها تامین کنند ودر صورت عدم توانائی خانواده ، معلول مجبور است از راه دستفروشی امرار معاش کند که مامورین شهرداری بساط آنان را بهم می زنند وبا کتک ولگد از خیابان می رانند در صورتیکه طبق قانونی که در سال ۱۳۸۵ تصویب شده هرکارفرما چه دولتی یا بخش خصوصی ملزم شده اند که سه در صد از کارکنان خود را ازمیان معلولین استخدام بکنند ولی این قانون تا بحال اجرائی نشده است.

انسانی واخلاقی بودن هر جا معه را با توجه آن جامعه به معلولین ، سالخوردگان و کودکان می سنجند . در قانون اساسی جمهوری اسلامی قید شده است که دولت موظف است احتیاجات اساسی مردم از کار ومسکن و آموزش وبهداشت را تامین کند اما این قانون روی کاغذ مانده ونه اصلاح طلبان ونه اسولگرایان هنگامیکه قدرت دولتی را در دست داشتند بدان توجه نکرده اند.

بودجه بهزیستی کشور متناسب با تورم وافزایش قیمت ها بیشتر نشده لذا بهزیستی آذربایجان شرقی نیز قادر به تامین نیاز های معلولین استان نیست و مستمری بگیران هم اگر سرپرست خانواده باشند با مبلغ ناچیزی که می گیرند قادر به اداره خود وخانواده شان نیستند. هر سال در روز سوم دسامبر که روز جهانی معلولین است ، انجمن های معلولین و إدارات بهزیستی مشکلات معلولین را مطرح می کنند اما از فردای آن روز معلولین دوباره فراموش می شوند .

شهرداری تبریز بار ها وعده فراهم کردن امکانات برای تمام معلولین را داده اما نه محل کاری برای معلولین ایجاد کرده و نه تسهیلات در ناوگان شهری ومترو برای جابجا شدن معلولین فراهم نموده است .در سال گذشته قیمت یک ویلچر ساده پنج میلیون تومان و ویلچر برقی ۱۵ میلیون تومان بود ولی اکنون اگر پیدا شود چند برابر گرانتر شده.

از چندی پیش غربالگری نوزادان قبل از تولد به دستور رهبر جمهوری اسلامی قدغن شده و بیمارستانها اجازه سقط جنین معلول را ندارند باین ترتیب پزشکان متخصص أطفال بر آورد می کنند که از این به بعد سالیانه چندین هزار نوزاد معلول در استان متولد خواهند شد و دولت قادر نخواهد بود حد اقل احتیاجات آنان را تامین کند چنانکه در حال حاضر قادر به سرپرستی معلولین موجود نیست. نگهداری از معلولین وظیفه دولت است و ارائه خدمات به معلولین نباید ترحم تلقی شود.

در جوامع پیشرفته معلولین با غیر معلولین حقوق برابر دارند و تمام خدمات وکمک های دولت شامل حال آنان نیز می شود همزمان در این جوامع سازمان های مردم نهاد قدرتمندی وجود دارند که علاوه برکمک های دولت ، امکانات رفاهی علاوه هم برای معلولین فراهم می کنند تا اندکی از رنجی که معلولین جسمی وروحی متحمل می شوند کاهش یابد. متاسفانه جمهوری اسلامی سازمانهای مردم نهاد وغیر دولتی را تحمل نمی کند ونگاه امنیتی بر آنها دارد و اگر خدمات یک جمعیت غیر دولتی محبوبیت برای آن ایجاد کند جلو فعالیت آن را می گیرد که جلوگیری از فعالیت جمعیت غیردولتی « امام علی» ودستگیری فعالین محیط زیست نمونه ای ازرفتارجمهوری اسلامی با سازمانهای مردم نهاد است . 

از فردای روزانتشار ویدئوی لگد زدن مامور شهرداری به یک جوان معلول ، ویدئوی دیگری از اعتراض غم انگیز بیماران جذامی بابا باغی نیزانتشار یافت که ناراحتی دیدن شرایط نامناسب معلولین را برای مردم دو چندان کرد . بابا باغی که در پشت فرودگاه تبریز واقع شده تنها بیمارستان یا آسایشگاه جذامیان در سراسر ایران می باشد . این منطقه شکارگاه ناصر الدین شاه بوده و در زمان قاجاریه بفاصله اندکی از آنجا قلعه ای برای جذامیان ساخته بودند . در سال ۱۳۱۲ دهکده بابا باغی تاسیس شد و جذامیان قلعه شوردره به آنجا منتقل شدند . دکتر جان استانفرد کاشف واکسن جذام از این دهکده دیدن کرده و تحقیقات خود را روی جذامیان آنجا تکمیل نموده است .

در حال حاضر ۱۰۹ مرد و ۱۰۵ زن جذامی ساکن روستای بابا باغی هستند و هشتاد نفر از فرزندان آنان نیز که هیچکدام جذامی نیستند در کنار پدر ومادر شان زندگی می کنند . اخیرا بخاطر اینکه دولت قادر نیست امکانات تحصیلی آنان را در محل فراهم کند لذا تصمی گرفته است کودکان را ازپدر ومادرشان جدا و به شهر منتقل نماید و همین امر موجب ناراحتی و اعتراض جذامیان شده و آنها می گویند که فرزندان ما ازما نگهداری می کردند و حالا که دولت می خواهد فرزندانمان را ازما جدا کند یا همه مارا بکشد و یا امکانات زیستی و نگهداری در اختیار ما بگذارد. جذام در دنیا بعنوان بیماری فقر شناخته می شود . در جوامع مرفه نشانی از این بیماری «خوره» که اعضای بدن انسان مبتلاء را بتدریج می خورد و از بین می برد ، دیده نمی شود . قبل از انقلاب یک جمعیت خیریه فرانسوی خواهران روحانی داوطلب را برای مداوا ونگهداری جذامیان بابا باغی به تبریز اعزام می کرد . بعد از انقلاب به فرانسوی ها اجازه ندادند به بابا باغی بیایند . چند صباحی افراد خیر به أمور بابا باغی رسیدگی کردند و اکنون جمهوری اسلامی یک رئیس برای بابا باغی تعیین کرده است که مانند یک پادگان آنجا را اداره می کند و جداکردن فرزندان از والدین آخرین تصمیم دولت است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *