جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

زبان مادری و زبان ارتباطی (بمناسبت اول مهر وبازگشائی مدارس) – ماشااله رزمی

زبانی که امروز انگلیسی نامیده می شود و دومیلیارد نفر کم وبیش باین زبان تکلم می کنند، دوهزار سال پیش زبان بومی قبایل ساکن در دانمارک بوده. وایکینگ ها این زبان را به شمال انگلستان بردند و از قرن هشتم میلادی به بعد پنج گویش مختلف آن درایسلند واسکاتلند وایرلند متداول شد.

نیمی از لغات انگلیسی ریشه فرانسوی دارند زیراهزارسال پیش زبان انگلیسی تحت تسلط فرمانروایان فرانسوی جزیره مرطوب(انگلستان امروزی)بعنوان یک زبان شفاهی درحاشیه قرارداشت وکسی فکر نمی کرد روزی زبان بین المللی گردد و زبان شکسپیر از زبانهای گوته (آلمانی)، مولیر(فرانسه)، دانته (ایتالیائی)، سروانتس (اسپانیولی) وپوشکین(روسی) جلو بیافتد.

هرچند که وجود تاریخی نابغه ای بنام شکسپیر مورد شک است ولی انگلیسی ها زبان خودشان را زبان شکسپیر می نامند. به طنزگفته اند:
به یک انگلیسی حاضر جواب گفتند نویسنده ای بنام شکسپیر وجود تاریخی ندارد و نمایشنامه های معروف انگلیسی را شکسپیری که هنرپیشه تئاتربوده ننوشته بلکه افراد ناشناس دیگرآنها را خلق کرده اند. انگلیسی خونسرد جواب داد ما همان کسی راکه این شاهکارهاراخلق کرده شکسپیر می نامیم.

زبانشناسان متفق القول هستند که همه زبانها قادربه تکامل هستندومی توانند بزبان آموزشی وعلمی تبدیل شوند بشرطی که قدرت سیاسی پشت آن زبان قرار بگیرد زیرازبان تنهایک وسیله ارتباطی نیست بلکه درعین حال یک ابزارقدرتمند سیاسی نیزهست.

زبان انگلیسی مراحل گوناگونی را طی کرده وبعد ازساده شدن به زبان تجارت وسیاست تبدیل شده است. تا اوایل قرن بیستم تنها زبان سیاحت وتجارت انگلیسی بود ولی برای اولین بارآمریکائی ها اصرارکردند که قرارداد ورسای درپایان جنگ اول جهانی بزبان انگلیسی نوشته شود وازآن به بعد زبان دیپلماسی نیزانگلیسی شد.

مهاجرت های بزرگ و مردم مستعمرات عوامل اصلی ساده شدن زبان انگلیسی بوده است واکنون تفاوتهای زبان آمریکائی و زبان انگلیسی گواه این ادعاست. از قرن شانزدهم به بعد، انبوه اروپائیان که ازهلند، فرانسه، آلمان،ایتالیا و یونان به آمریکا مهاجرت کردند مجبود بودند زبان ارتباطی بین خود داشته باشند وانگلیسی ساده شده زبان ارتباطی آنان گردید. یاد گیری کامل هرزبانی برای بزرگ سالان مشکل است وافراد بزرگسال وقتی مجبور به یادگیری زبان دیگری می شوند، لغاتی را بخاطرمی سپارند که کاربرد روزمره دارند با اندکی دستورآن زبان برای جمله سازی. مهاجران اولیه آمریکا هم با زبان انگلیسی چنین کردند.

درحالحاضرشش هزارزبان دردنیا وجود دارد. نود درصداین زبان ها کمتراز یک میلیون نفر متکلم دارند بنا برین گسترش جاده ها،اجباری بودن زبان آموزشی مکتوب،مهاجرت از نقاط دورافتاده به شهرهای بزرگ و روند گلوبالیزاسیون وحتی گرم شدن کره زمین باعث خواهد شد که زبانهای غیرمکتوب ازبین بروند.مثلا کشور مالدیو که دراقیانوس هند قرار دارد براثر گرم شدن کره زمین وبالا آمدن سطح آب اقیانوس در حال غرق شدن است و سازمان ملل متحد در پی یافتن مکانی برای انتقال جمعیت مالدیو به آنجاست. هزاران جزیره دیگرنیز دراقیانوس هند واقیانوس آرام درآب فرو خواهند رفت وزبانهای موجود درآن جزایربا مهاجرت اجباری ساکنان بومی ازبین خواهند رفت.

برآورد می شود که درپایان قرن بیستم تنها ده درصد زبانهای موجود یعنی ششصد زبان باقی خواهند ماندآنهم بصورت ساده شده وآسان برای یادگیری ویکی ازاین زبانها، زبان ارتباطی ساکنان کره زمین خواهد شد.

علیرغم نابودی بسیاری از زبانها، تکنولوژی جدید زمینه نجات وتجدید حیات بعضی از زبانهای بمخاطره افتاده را فراهم کرده است بعنوان مثال زبان « ناواجو» زبان سرخپوستان آمریکا که تقریبا ازبین رفته بود اکنون بهمت اینترنت وایجاد صدها سایت اینترنتی توسط بازماندگان سرخپوستان ونیزتدوین لغتنامه ودایره المعارف از خطر نابودی رسته ودرحال تجدیدحیات است ویا زبان خلجی که دربیست دو روستا مابین قم وگلپایگان رایج است با کوشش شعرا ومحققان جوان درحال نجات است.این ها وموارد مشابه زبان شناسان خوشبین را امیدوارساخته است تا معتقد شوند که انسانها موفق خواهند شد بسیاری اززبانهای بخطر افتاده را نجات بدهند زیراهیچکس نمی خواهد زبان مادری اوفراموش شود و تلاش برای ایجاد فرهنگ واحد نیز بمعنی بی فرهنگی در جهان خواهد بود.

با توجه به وجود خطرات جدی برای نابودی بسیاری از زبان ها ودرعین حال وجود امکان نجات زبانهای بخطر افتاده، یونسکوسیاست توسعه آموزش بزبان مادری رااتخاذ کرده وبه همه حکومتها توصیه می کند که با توسعه آموزش بزبان مادری به تنوع وارتقاء فرهنگی بشریت کمک بکنند زیرا باازبین رفتن یک زبان بخشی ازفرهنگ ومیراث تمدن بشری از بین می رود.

بعضی از زبان ها از جمله زبان ترکی بعلت کامل بودن درحال توسعه هستند. زبان ترکی از دهه آخر قرن بیستم جزو زبانهای رسمی دراروپاست وکالاهائی که دراروپا تولیدمی شوندویا ابزارووسایلی که برای مصرف در اروپا، درکشورهای غیر اروپائی تولید می شوند متعهد هستند که راهنمای کاربرد وطرزاستفاده ازآن وسیله الکترونیکی یا میکانیکی را درکنارسایر زبانهای اروپائی بزبان ترکی نیزچاپ ودربسته بندی کالا قرار بدهند.

همچنین زبان ترکی بعد ازانحلال اتحاد شوروی بسرعت درآسیای مرکزی که زبان بومی مردم بوده تکامل و گسترش می یابد وجایگزین زبان روسی می شود.زبان روسی درقفقاز وآسیای مرکزی درحال پس رفت است.

درحال حاضر زبان ترکی، زبان رسمی و آموزشی هفت کشور مختلف است ودرتمام دانشگاههای کشورهای اروپائی رشته آموزشی زبان ترکی وجود دارد وبا توجه به رشد وتوسعه آن جزو زبان های درحال رشد سریع محسوب می شود.

بعضی اززبان شناسان معتقدند که زبان چینی یعنی «ماندارین» بعلت کثرت جمعیت چین ورشد اقتصادی بالای آن می تواند زبان دوم زمینی هادرپایان قرن بیست یکم بشودامااین زبان که ازپنج هزارسال پیش بوجود آمده ویژگی آوائی خاصی دارد. یادگیری تکلم ونوشتن آن برای کسی که درمیان جمعیت چینی زبان بدنیا نیامده باشد بسیار مشکل می باشد.

دراواخرقرن نوزدهم بعلت گسترش ارتباطات ضرورت ابداع یک زبان ارتباطی بین المللی بسیار جدی شده بود وحتی یک کشیش آلمانی(باواریائی)با ترکیب نمودن لغات آلمانی، فرانسوی وانگلیسی زبان جدیدی اختراع کرد ونام آنرا «وولاپوک»گذاشت وآرزو داشت که این زبان درآینده زبان ارتباطی جهانیان بشود ولی دیری نگذشت که این زبان ابداعی توسط رقیبش زبان«اسپرانتو» ازبین رفت.اسپرانتوزبان بسیارساده ای است وقواعد آنرا می توان درنصف روزیاد گرفت با اینهمه اسپرانتو که سودای جهانی شدن داشت خود بوسیله زبان انگلیسی که بعلت گسترده بودن مستعمرات بریتانیای کبیرجهانی شده بود ازاعتبارافتاد.بنابرین باحتمال قوی درپایان قرن بیست یکم، زبان ارتباطی ساکنان کره زمین « انگلیسی» خواهد بود زیرا این زبان که از قرن شانزدهم دراقصی نقاط جهان گسترش یافته واکنون زبان تجاری، صنعتی، علمی ودیپلماتیک شده است، بیش ازهر زبان دیگر شانس وامکان تبدیل شدن به زبان ارتباطی جهانیان را دارد. همین حالا نیزانگلیسی نقش زبان ارتباطی در مناسبات بین المللی را دارد.
مخالفان زبان انگلیسی آنرا«اینگلیش کیلر» یعنی انگلیسی کشنده می نامند، زبانی که به سرعت درحال گسترش است ونه تنها زبان ها ی کوچک را می کشد بلکه زبانهای قدرتمنی چون فرانسوی وایتالیائی رانیز تهدید می کند بعنوان مثال قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زبان خارجی برای آموزش دردبیرستانهای ایران فرانسه بود اما بعد از سقوط دولت مصدق با تسلط آمریکائی ها براقتصاد ایران، آموزش زبان خارجی از فرانسه به انگلیسی تغییر کرد. قدرت اقتصادی انگلیس وبعد از آن آمریکا،زبان انگلیسی را در سراسر جهان گسترش داده است. تسلط سیاسی و اقتصادی دیر یا زود تسلط فرهنگی را بدنبال می آورد. نباید فراموش کرد که زبان همه امپراطوری ها دردوره خود چنین بوده است.

گسترش زبان انگلیسی به همسایگی ما نیز رسیده است و درعمارات متحده عربی وقطردرحال به حاشیه راندن یکی ازکاملترین زبان ها یعنی زبان «عربی» است.دانشگاههای خارجی که درشیخ نشین های جنوب خلیج فارس شعبه بازکرده اند بزبان انگلیسی تدریس می کنند ودردبیرستانها نیزعلوم پایه مانند ریاضیات وفیزیک وشیمی بزبان انگلیسی آموزش داده می شود. دبیرستانها خصوصی کلا به زبان انگلیسی هستند وخانواده ها نیزعلاقمند هستند که کودکان بزبان انگلیسی زبان باز کنند لذا کلفت ودایه تایلندی یا فیلیپینی استخدام می کنند تا بچه را بزبان انگلیسی بزرگ کند وکودکستانهای خصوصی اغلب انگلیسی زبان هستند تا بچه ها بعد ازبزرگ شدن لهجه عربی نداشته باشند.

مسئولین آموزشی شیخ نشین ها ازحاشیه ای شدن زبان عربی نگران هستند بهمین جهت تدریس زبان عربی را دردبیرستان ها برای عموم دانش آموزان الزامی کرده اند بخاطر اینکه اغلب دیپلمه ها قادرنیستند بزبان عربی با مردم کوچه وبازاروحتی با والدین خود حرف بزنند ویا با سایراعراب ارتباط برقرا کنند.

البته تلویزیون هائی مانندالجزیره والعربیه درهماهنگ کردن لهجه های مختلف عربی موثربوده اند ولی جوانان خانواده های مرفه که خانواده های حاکم درشیخ نشین هاهستندترجیح می دهندبه فیلم ها وتلویزیونهای انگلیسی زبان گوش بکنند وازطریق اینترنت با جوامع انگلیسی زبان ارتباط داشته باشند.

با توجه به نکاتی که ذکر شد این سوال پیش می آید که: سیاستهائی که برای نابودی زبانهای غیرفارس درایران طراحی می شوند چه اهدافی رادنبال می کنند؟چراحکام ایران چه در رژیم گذشته وچه دررژیم فعلی کمربه بابودی زبان های غیرفارس بسته اند؟آیا این سیاست ها با فرهنگ بشریت هماهنگ هستند یا برضد آن می باشند؟

سوالات دیگری راهم می توان درمیان نهاد ولی جواب همه آنها یکی است و آن اینکه آسیمیلاسیون فرهنگی با هر بهانه وتوجیهی باشد عملی غیرعلمی است وبا سیاستهای فرهنگی مترقی درجهان معاصر مغایرت دارد. ایران از اعضاء اولیه سازمان ملل متحدوسازمان علمی وآموزشی آن(یونسکو)می باشد.ایران همچنین مصوبات یونسکو درمورد آموزش بزبان مادری را امضاء کرده است ولی متاسفانه مانند بسیاری از موارد دیگر به تعهدات بین المللی خود پایبند نیست وبه غیرفارس های ایران اجازه نمی دهد بزبان مادری خود تحصیل کنند. حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان وادبیات فارسی، نه تنها آموزش بزبان مادری بلکه حتی آموزش زبان مادری را نیز تهدیدی برای زبان فارسی می داند. گوئی این زبان تنها دریک میدان بی رقیب می تواند بقا داشته باشد. اعضاء فرهنگستان آشکاراعلیه اصول پانزده ونوزده قانون اساسی خودجمهوری اسلامی سیاست گزاری می کنند.

درست است که زبان فارسی فعلی موقعیت امروزی خود رامدیون ممنوع بودن زبان های غیر فارس درایران ازجمله عربی وترکی است اما نباید فراموش کردکه حتی اگرامروزلغات عربی وترکی اززبان فارسی حذف شوند، این زبا ن غیر قابل فهم می گردد.ممنوع بودن آموزش بزبان مادری درایران باعث می گرددغیر فارس هاوضعیت فرهنگی خود رابا همزبانان خودشان درآنسوی مرزها مقایسه بکنند وبیش ازپیش ستم فرهنگی رااحساس نمایند وعکس العمل نشان بدهند.
متولیان حاکم زبان فارسی باسرکوبی زبانهای غیرفارس، زمینه رشدوتکامل خودزبان فارسی رانیزازبین میبرند زیرااز گذشته های دور، فارسی همواره ازلغات عربی و ترکی وام گرفته و خود راغنی ساخته است.

لغات جدید بین المللی هم که هر روز به فرهنگ جهانی علاوه می شوند منبع دیگر رشد وتکامل هرزبانی هستند. فرهنگستان زبان فارسی با ساده اندیشی و به بهانه مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب کوشش بیهودبخرج می دهد تا معادل شکسته بسته فارسی برای لغات بین المللی اختراع کند که ادامه این کارعملا در درازمدت ممکن نیست و امروز محاوره جوانان تحصیل کرده نشانگر شکست سد سازی فرهنگی است. دردهکده جهانی نسل جوان همدیگر را می فهمند ومخالفان تنوع فرهنگی نمی توانند با انداختن سنگ جلوی سیل را بگیرند.

پان ایرانیست ها وپان فارسیست ها، زبان فارسی رابا صفات زبان ملی، زبان مشترک و زبان ارتباطی ایرانیان معرفی می کنند درحالیکه هرسه صفت نادرست هستند.ایران کشورکثیرالملله است وزبانهای مختلف درآن رایج می باشد وهمه ساکنان آن نیز فارسی را نمی فهمند درست این است که گفته شود:

فارسی زبان ملی، ملت فارس است و نه همه ملل ساکن درایران.
فارسی زبان مشترک همه کسانی است که به لهجه های مختلف فارسی تکلم می کنند نه به زبانهای دیگر.
فارسی زبان ارتباطی کسانی است که فارسی را می فهمند و نه همه اتباع ایران.

می گویند «فارسی را پاس بداریم» ولی در معرفی آن مفاهیم را مخلوط می کنند.

ماشااله رزمی ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۵ – پاریس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *